اگر پرندگان پرواز را فراموش کنند
اگر ابرها گریستن را فراموش کنند اگر دریا امواج را فراموش کنند اگر قلبها عاطفه را فراموش کنند من هر گز تو را فراموش نخواهم کرد |
اگر پرندگان پرواز را فراموش کنند
اگر ابرها گریستن را فراموش کنند اگر دریا امواج را فراموش کنند اگر قلبها عاطفه را فراموش کنند من هر گز تو را فراموش نخواهم کرد |
من اگر روح پریشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازی دوران دارم
دل گریان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم
در غمستان نفسگیر، اگر
نفسم میگیرد
آرزو در دل من
متولد نشده، می میرد
یا اگر دست زمان درازای هر نفس
جان مرا میگیرد
دل گریان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترین انسانم
به وفای همه بی ایمانم
دل گریان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ایمان دارم
تنها تویی در آسمان قلبم....
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی…
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند…
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز…
سهراب سپهری